دختـر جـون
حواست باشـہ پسرے ک عاشقتـه میبرتت خونـہ بخت
نــہ
تو خونـه خالـے روی تخت
کمـر خالـی میشه بعدش میفهمـے
فقط هوسـه نه عشـق
تـو این شهـر پر نقـاب
تو با اونــ بخواب
مـن با قـرص خوابــ
رفــیــق
مواظب باش ب اونـی ک میگـی دآدآشــ
فـردا نگــے آخ ـیواشـ
میگـے نمیخــوره سنـم ب اینــ حرفا
تو تخـمم نمیشـے چــ برسهــ بــ بدخا
مد شده مـفـت میخـورند
تــف میکــنند
روام بدی ســفــت میکنند
هـــــــــهـ
همه اونایی ک از مـن متنفـرن
چــش دیدن مـنـو ندارنــ
میخان سـر ب تن من نباشهـ
منـم دارمـ اینـ پستو با انگشت وسط تایپ میکنم